سایت جـامع آستـان وصـال شامل بـخش های شعر , روایت تـاریخی , آمـوزش مداحی , کتـاب , شعـر و مقـتل , آمـوزش قرآن شهید و شهادت , نرم افزارهای مذهبی , رسانه صوتی و تصویری , احادیث , منویـات بزرگان...

مدح و ولادت پیغمبرم اکرم صلی‌الله‌علیه‌و‌آله‌وسلّم

شاعر : قاسم نعمتی
نوع شعر : مدح و ولادت
وزن شعر : فاعلاتن فعلاتن فعلاتن فعلن
قالب شعر : ترکیب بند

سحـر مکّـه صفـای دگـری پـیـدا کرد            نـالـۀ سوخـتـه دل‌ها، اثـری پـیـدا کرد
کعبه می‌خواست که دل را ز بتان پاک کند            دید فرزند خـلـیل و جگـری پیـدا کرد


بـه تــمـنـای لـبـان پــسـر اسـمــاعـیـل            زمزم از شوق، عجب چشم تری پیدا کرد

نور توحید پس از غیبت طولانی خویش            در حرم فرصت هر جلوه‌گری پیدا کرد
سالیانی خـبر از حضرت جبریل نبود            مصطفی آمد و او بال و پری پیدا کرد
از قــدوم پــسـر آمـنــه و عــبــدالـلــه            امّت پاک سرشـتان، پـدری پـیـدا کرد
خاتم از راه رسید و شجر هر چه رُسُل            تازه بر بار نشست و ثـمری پیدا کرد

مـا هـدایت شـدۀ نـور رسـول الـلـهـیـم
ریــزه خـوار کـرم زادۀ عـبـدالـلـهـیـم

بی‌وجود تو بشر بی‌سر و سامان می‌شد            همه جا نور خدا مخفی و پنهان می‌شد
بـی‌وجـود تـو کـجـا در هـمـۀ امـت‌هـا            نام این قـوم مـزیّن به مسـلـمان می‌شد
تا که از قـوم دگـر حرف میـان می‌آید            تکـیـۀ بـازوی تو شانۀ سـلـمان می‌شد
تو دعا کردی و ما شیعـۀ مولا گـشتیم            از همان روز، دلت گرم به ایران می‌شد
رخصتی می‌دهی ای سرور زیبا رویان            گویم از چه رخ تو قاتل هر جان می‌شد
با تبـسم به لب غـنچـۀ تو گـل می‌کرد            گیسوی حور، به یکباره پریشان می‌شد
علت این بود که در روی ملـیحانۀ تو            قـدری دنـدان ثـنـایـات نـمایـان می‌شد

ذکر تسبـیح تو آهنگ بیان ملک است
شکل ترکیب رخ تو نمک اندر نمک است

بـی‌دم قـدسی تـو مُـرده‌ای احـیـا نشود            پـسـر مـریـم قـدّیـسـه، مـسیـحـا نـشود
پشت موسی به تو و حضرت مولا گرم است            ورنـه بـی‌اذن شـما وارد دریـا نـشـود
گر زلیخا رخ زیبای تو بیند در خواب            پـای دلـداگـی یــوسـفـی رسـوا نـشـود
همه از رحمت تو حرف میان آوردند            از چه رو علت هر خشم تو افشا نشود
غضبت رمز «اشدّاء علی الکفّار» است            لشگـر کـفـر حریف تو به هیجـا نشود
با دعای تو علی صاحب تیغ دو سر است            بی رضایت گره از ابروی او وا نشود
جز به پیش غضب چشم تو در وقت نبرد            کـمـر تـیـغ عــلـمـدار احـد، تـا نـشـود

تو ز نـور احـدی، اشـرف مخـلـوقاتی
پـدر فــاطـمـه‌ای، تــاج سـر ســاداتـی

تو کریمی و کریمان همه از نسل توأند            سائلان بین، گـذر یـار بلافـصل توأند
هر که ابتر به تو گفته رحمش ناپاک است            همۀ خلق خـدا ریـزه‌خـور نـسل توأند
آن کسانی که نـدارند به دل حُـبّ علی            در عمل امت ملعون شده و رذل توأند
زدن فـاطـمه بر اهـل یقـیـن ثابت کرد            این اراذل پـی آتـش زدن اصل تـوأنـد
چون تمسّک به علی شرط شفاعت باشد            شیعیان در صف محشر همگی وصل توأند
چه کسی گفته اباالفضل ز اولاد تو نیست؟            ثـلث سادات ز اولاد اباالـفـضل تـوأند
بعد محسن که دل فـاطمه حساس شده            پـسـر سـوم زهـرای تـو، عـبّـاس شده

مکـتـب قـدسی تـو نـور حـقـایـق دارد
چـارده مصحف تابـنـده و ناطـق دارد
دشـمن کـور دل تو ز کجـا می‌دانست            راه تـابـنـدۀ تو حـضرت صـادق دارد
ظاهراً خاک حریمش شده با خاک یکی            باطـناً او حـرمـی در دل عـاشق دارد
روزی بـنـدگی مـا هـمه دست آقـاست            در عـمل او صفت کـامـل رازق دارد
سال‌ها می‌گـذرد، سرخی خاک یـثرب            اثــر خـــون تـن زخــم شـقــایـق دارد
گر که گـوش دل ما بـاز شود این ایام            صحـبت از تـوطـئۀ چـند مـنافـق دارد

زود شهر نـبی از مـادر ما خسته شده
باورم نیست که دستان علی بسته شده

نقد و بررسی